بسم الله
این ایام سالروز شهادت معلم عزیزیه که جاش خیلی تو این دوره خالیه. محمد عبدی که نه فقط برای نوجوان ها، بلکه برا رفقا و همسن هاش و حتی بزرگترا معلمی کرد و یاد داد چطور عاشق خدا باشیم و از ته دل صداش بزنیم و براش جونمون رو هم بدیم. این دستنوشته ای از شهید محمد عبدیه. تو ایام شهادتش یادش میکنیم، شاید اونم کنار ارباب یادمون کنه و برامون دعاااااگو باشه.....
با سلام و درود به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج) و با سلام و درود به محضر حضرت امام خمینی (ره) و شهدای اسلام، از آغاز سفر زندگی هر کسی تقدیری دارد و در مسیر پرپیچ و خم زندگی باید ناملایمات و سختیهای فراوانی را تحمل نماید. اما تمام سختی ها و مشکلات حتماً حکمتی دارد که بعضاً به آزمایش الهی بر می گردد. هر چه انسان در این مسیر تحمل و صبرش را زیاد گرداند مسلماً پیروزمندانه تر و آبرومندانه تر از این آزمایش بیرون می آید. در هر مشکلی تنها یاور، حضرت احدیت می باشد. چه دنیوی چه اخروی.
هر وقت دراین دنیا گرفتار شدم فقط و فقط او و بندگان صالحش بودند که به فریاد بنده رسیدند. یا خودش رحم می کرد یا به آبرومندانش پناه می بردم و آنها را واسطه می کردم، در تعجبم، همیشه مرا شرمنده خویش می کرد هر چقدر این بند سراپا تقصیر پیشتر اذیت می کرد اغلب او بیشتر محبت می کرد. تا شاید بنده اش شرمنده اش شود. در هر حال مرا دوست داشته و به من محبت می نمود. اما خودم می دانم بنده ای سراپا تقصیر و آلوده ام هر چقدر از آلودگی بگویم کم گفته ام. خدایا بار گناهانم بسیار سنگین است و توان تحمل و صبر در برابر آنها را ندارم هر چه بدی کردم خوبی جواب دادی نمی دانم چه بگویم، چه جواب دهم. اصلاً جوابی ندارم فقط در یک کلام به خانم حضرت زهرا (س) قسم به آقا علی (ع) قسم، به حسین و حسن قسم، به محمد (ص) قسم، دوستت دارم همیشه دوست داشته ام در راه تو و برای تو جهاد کنم آرزویم آن است که در راه تو به شهادت برسم.
می خواهی راستش را بگویم هر چند که می دانی ولی برای سبکی دل خویش می گویم اگر راهی غیر از شهادت بود حتماً انتخاب می کردم. اگر بهتر از این راهی برای رسیدن به تو بود حتماً می جستم آخر خودت گفته ای اولین قطره خون شهید که می چکد من تمام گناهانش را می بخشم. من هم فقط به همین امید زندگی می کردم.
دوست دارم وقتی به لطف تو به کرم تو و به عطای تو می خواهم به شهادت برسم آقا اباعبدالله بر بالین من حاضرشود. جسارت بزرگی است. می دانم اما بارها گفته ام باز هم میگویم خودتان هم میدانید که قلباً و حتماً عاشق شما هستم دوست دارم فدایی شما باشم.
خواهشم این است که مرا قبول کنید این عاصی متکبر را بپذیرید. قلم عفو برخطاهای او بکشید مگر از شوکت و عظمت شما چیزی کم می شود. مگراز دریا با کسر قطره ای آب چیزی کم می شود. من را هم قاطی خوبان و صالحان بپذیرید شما را به خودتان به خدایتان به بدی من نگاه نکنید. به عطا و کرم خود بنگرید به قول معروف (شتر دیدی ندیدی) خوشا به حال آنانکه در بیکران رحمت و عطای تو آرمیده اند. همانان که از زندگی و زن و فرزند و دنیای خویش به جهت رضای تو گذشتند که به تو برسند و بالاخره رسیدند. هرگاه به آسمان می نگرم از کران تا بیکران عظمت تو را نهان که نه بیدار می بینم. همه کائنات به سجود همه تسبیح گو و ثنا خوان. سایه لطف بر سر همگان داری و همگان در پرتو سایه الطاف تو به گناه و معصیت مشغول. همه جا حرم تو و همه حرمت شکن. وای که حرم تو چه بویی دارد وای که جمال تو چه نوری دارد. عظمت تو چه شکوهی دارد.
به خدا قسم هر کسی خدا را ببیند زنده نخواهد ماند.
هر کسی جلوه ای از جلوه او را ببیند حتماً زنده نمی ماند.
صحن و سرای خدا همیشه بارانی است....
پی نوشت:
- این چند تا مطلب هم سالهای پیش راجع به شهید عبدی تو قافله گذاشته بودم: + و + و + و +
- نوای وب هم صدای همرزم شهید عبدیه که نحوه شهادتش رو می گه...
- اینم دانلود نسخه پی دی اف کتاب مهاجر (زندگینامه، خاطرات و ... شهید عبدی) - با یک صلوات نثار شهید عبدی، اینجا + رو کلیک کنید.
- بی نهایت شرمنده شهدا و همراهان قافله ام. نمی دونم چی بگم. هیچ وقت تو این 6 - 7 سال سابقه نداشت اینقدر قافله با تاخیر آپ بشه. فقط می دونم که اصلی ترین دلیلش فقط و فقط بی لیاقتی و عدم توفیقه؛ بقیه ش بهونه است.... ان شاء ا.. که هر دو گروه ببخشند و دعااااگو باشند.